محل تبلیغات شما
روزى مرحوم آية اللّه حاج شيخ جعفر كاشف الغطاء مبلغى را بين فقراء در اصفهان تقسيم كرد. پس از اتمام پول به نماز جماعت ايستاد. در بين دو نماز كه مشغول خواندن تعقيبات بود سيّدى فقير جلو آمد، تا مقابل امام جماعت رسيد گفت:
اى شيخ! مال جدّم، خمس را بده!!
آقاى كاشف الغطاء پاسخ داد: قدرى دير آمدى. متاءسفانه چيزى باقى نمانده است.
سيّد با كمال جسارت و گستاخى آب دهان به ريش شيخ انداخت. شيخ هيچ گونه عكس العملى نشان نداد بلكه به نمازگزاران اعلام نمود: هر كس ريش شيخ را دوست دارد به سيّد كمك كند و خودش پولى را جمع كرده و به او داد! 

اینگونه زحمت کشیدند....

دانستنیهای جالب ا الغدیر علامه امینی(ره)

(۵۵) داستانی بسیار ناب از مرحوم آیت الله العظمی شیخ جعفر کاشف الغطاء(قده)

شيخ ,الغطاء ,بين ,نماز ,جماعت ,كاشف ,ريش شيخ ,كاشف الغطاء ,دوست دارد ,به نمازگزاران ,بلكه به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

#هشتگ